دهی است از دهستان لیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر که در 21 هزارگزی جنوب خاور دیلم و 2 هزارگزی راه فرعی گچساران به دیلم واقع شده، جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 86 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز که در 29 هزارگزی جنوب خاور شیراز، کنار راه فرعی شیراز به گشکان واقع شده، کوهستانی و معتدل است و 188 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات، تنباکو و صیفی شغل اهالی زراعت، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان لیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر که در 21 هزارگزی جنوب خاور دیلم و 2 هزارگزی راه فرعی گچساران به دیلم واقع شده، جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 86 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز که در 29 هزارگزی جنوب خاور شیراز، کنار راه فرعی شیراز به گشکان واقع شده، کوهستانی و معتدل است و 188 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات، تنباکو و صیفی شغل اهالی زراعت، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
طعمی که از امتزاج ترشی و شیرینی بهم رسد و آن را میخوش و بتازی مزّ خوانند. (از آنندراج). میخوش و نیم ترش. (ناظم الاطباء). ترش و شیرین. ملس، مجازاً، دارای خشونت آمیخته باخوش طبعی. بظاهر خشمناک و بباطن شادمان: آن شاهدی و خشم گرفتن بینش وآن عقده بر ابروی ترش شیرینش. (گلستان). در تبسم به جبینش چین است حسن شوخش چه ترش شیرین است. امام الدین ریاضی (از آنندراج). و رجوع به ترش و شیرین شود
طعمی که از امتزاج ترشی و شیرینی بهم رسد و آن را میخوش و بتازی مُزّ خوانند. (از آنندراج). میخوش و نیم ترش. (ناظم الاطباء). ترش و شیرین. مَلَس، مجازاً، دارای خشونت آمیخته باخوش طبعی. بظاهر خشمناک و بباطن شادمان: آن شاهدی و خشم گرفتن بینش وآن عقده بر ابروی ترش شیرینش. (گلستان). در تبسم به جبینش چین است حسن شوخش چه تُرُش شیرین است. امام الدین ریاضی (از آنندراج). و رجوع به ترش و شیرین شود