جدول جو
جدول جو

معنی چرب شیرین - جستجوی لغت در جدول جو

چرب شیرین(چَ)
طعام لذیذ و خوش مزه. (ناظم الاطباء). غذای چرب و شیرین. خوراک چربی دار و شیرینی دار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان لیراوی بخش دیلم شهرستان بوشهر که در 21 هزارگزی جنوب خاور دیلم و 2 هزارگزی راه فرعی گچساران به دیلم واقع شده، جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 86 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز که در 29 هزارگزی جنوب خاور شیراز، کنار راه فرعی شیراز به گشکان واقع شده، کوهستانی و معتدل است و 188 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات، تنباکو و صیفی شغل اهالی زراعت، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تُ شُ شی / تُرُ شی)
طعمی که از امتزاج ترشی و شیرینی بهم رسد و آن را میخوش و بتازی مزّ خوانند. (از آنندراج). میخوش و نیم ترش. (ناظم الاطباء). ترش و شیرین. ملس، مجازاً، دارای خشونت آمیخته باخوش طبعی. بظاهر خشمناک و بباطن شادمان:
آن شاهدی و خشم گرفتن بینش
وآن عقده بر ابروی ترش شیرینش.
(گلستان).
در تبسم به جبینش چین است
حسن شوخش چه ترش شیرین است.
امام الدین ریاضی (از آنندراج).
و رجوع به ترش و شیرین شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
نام محلی کنار راه سیرجان و بندرعباس میان زرتو و سرزه، نام یکی از سه آبراهۀ رود طاب، و آن را آب خیرآباد هم مینامند
لغت نامه دهخدا
(چَ)
آنکه شیرش دارای چربی است. انسان یا حیوانی که شیرش چربی دار است
لغت نامه دهخدا